اینم یک ترانه ...

سلام

بلاخره تونستم از خانوم تاجیکی یک ترانه بگیرم و فصل ادبی این وبلاگ رو شروع کنم

برای بهتر فهمیدن این ترانه پیشنهاد میکنم اول با وزن دی ری رام دام داری رام دیرام دیرام روی میز محل کارتون رنگ بگیرین و بعد هم موقع خواندن اگه با دست افشانی و کمی قر کمر (مراقب باشین زیاد نشه) ما رو همراهی کنین بد نیست

اینکه اصرار کردم کمی به خاطر اینه که خدای ناکرده به حرام کشیده نشین و از حد مجاز عبور نکنین :)

اونایی هم که قر و اطوار بلد نیستن و یا خجالت میکشن ، اگه بشکن بلدن می تونن با ترق ترق بشکن وزن ترانه رو بهتر حفظ کنن و حالشو ببرن :))

اینم ترانه که اسم نداره ..خودتون یه اسم واسش بذارین:


همه ی جاده برام خاطره ی               روزای قشنگ با تو بودنه

می دونی عشق تو مثل خونِ که              تا ابد میون رگهای منه


آخر تمام جاده ها یه روز                   به نگاه عاشق تو میرسه

دستمو تو پیچ جاده گم نکن          که صدات به گریه هام نمیرسه


این دفعه تو دفتر ترانه هات            جای اسم منو نقطه چین نذار

گندم نگاهتو ازم نگیر                   پای احساسمو رو زمین نذار


منو از اونور شب صدا بزن            یه ترانه رنگ چشمام بنویس

اسم من چقدر به دفترت میاد       باز کنارش تو رو میخوام بنویس


بیا باز توی چشام غزل بخون            منو با اسم خودم صدا بزن  

می خوام از سکوت جاده رد بشم    برم اونجایی که تو باشی و من


آهنگساز: آقای علیرضا سیّاح

                                                         خواننده: آقای مدنی

آغاز دوره جدید فعالیت بی نشونه

سلام بر همه علاقمندان ، خوانندگان ، نوازندگان ، دست افشانان .... (اینا چیه من دارم میگم)

خلاسه کنم 

اینجانب که از سوات چندانی هم بر خوردار نیستم و برحسب جبر زمانه فقط و فقط به درد مدیر شدن میخورم( این روزها فقط بی سواد ها مدیر می شوند) با یک ابلاغ مرقع و مرصع از سرکار خانم تاجیکی به مدیریت این وبلاگ ........ شدم (منسوب، منصوب یا منثوب هر کدام درسته خودتون بذارین جای خالی) 

و قرار شده من بعد اشعار یاد ترانه های جدید ایشون رو با دست های علیلم تایپ کنم و بذارم اینجا تا شما بخونین و بگین احسنت و آفرین و شاید هم بهانه ای باشد که بعضی ها عقده گشایی کنند و همه هنر نقادی خودشان را در از اول امتحان کنند.

هر وقت هم که خانم تاجیکی فرصت نکنند شعر بسرایند و ترانه بگویند و ببینم شماها هی منتظر نشستین با اجازه یا بی اجازه از ایشان یکی از شعر ها یا ترانه های قدیمی ایشون رو می ذارم که نگین وبلاگ بسته شده یا صاحابش مرده و ...  این چیزا

مثل مربیان خارجکی لیگ برتر، حقوق یک سال رو هم جلو جلو گرفتم و ادمی نیستم که ول کنم بروم یا کسی مفتکی از چنگم در برود.

هر چی بنویسین جوابش رو در اسرع وقت میدم و خجالت زده ی هیشکی نمیمونم.

پس تا فرصت بعدی که خیلی زود میرسه یا علی

(مدیر تازه تاسیس وبلاگ بی نشونه)