سلام

یه سلام نیمه ابری

مثل هوای این روزای شیراز که نه ابرا میرن و نه میبارن

راستش نمی خواستم به این زودی به روز شم اما بعضی چیزا آدمو وادار می کنن  بنویسه

نمی دونم چرا بعضیا خودشونم خودشونو قبول ندارن

هر روز یه حرفی می زنن یا این که حرفاشون با عملشون زمین تا آسمون فرق داره

عیبای دیگرونو هزار برابر می بینن و خودشونو بی عیب می دونن

یه روز می گن فلانی بده  چون شاعر جشنواره ایه اما یادشون میره خودشون کی بودن؟

چقد زور زدن تا برای چیا و کیا شعر بگن!!!

یادشون بمونه همین جشنواره ها معروفشون کرده

کاش یاد بگیریم وقتی حرف می زنیم یه نگا به گذشته یه نیم نگا به آینده هم داشته باشیم

ادعامون می شه با هنر و ادب سر کار داریم اما همدیگرو به بی ادبانه ترین شکل خطاب می کنیم

از شاعرا که بگذریم یه مشت آدم پر مدعا هی این ور اون ور میتینگ را میندازن و مقاله میدن که مگه ما خودمون کافر بودیم که حالا مسلمون بشیم ما قبل از اسلام یکتا پرست بودیم ما پیامبر داشتیم و از این حرفا

یا این که ما متمدن بودیم و آی کورش آی داریوش آی .......

یکی نیست به اینا بگه  شما اصلا می تونین مطابق دستورات زرتشت زندگی کنین؟

یعنی دستورات اسلامو رعایت نمی کنین مطابق با آیین هخامنشیان زندگی می کنین؟

دروغ که حتما نمی گین

احترام به حقوق دیگران-جوانمردی-خیر خواهی؟؟؟؟

 

می دونین اخلاقیاتی که تو سایر ادیان بود اون قدر دشوار بود که خدا یه دین آسون براتون فرستاده تو همین موندین

خدا همه رو به راه راست هدایت کنه...

یکی دیگه این آدمایی که از صبح پیله می کنن به رییس جمهور و دولت و سیاست...!!!

من نه طرفدار دولتم نه شاعر دولتی، نه هرگز برای رضای خاطر کسی جز خدا کاری می کنم حتی این انتخابات آخری به خاطر دلقک بازیای کاندیداها رای هم ندادم اما با مردم زندگی می کنم...

با مردمی که دغدغه شون نون شب بود نه مارک عینک و مایو...

مردمی که وقت نداشتن با 7 قلم آرایش بریزن تو خیابونا...

·        من نمی گم کی خوبه کی بده  دنبال علت این همه بدبختی هم نیستم چون نمی تونم کاری کنم 

اما یه چیزیو می دونم الان تنها برهه ای از زمان است که به خاطر یارانه ها کسی تو ایران به نان شب محتاج نیست و من خوشحالم

من خانواده هایی رو همین چند سال پیش دیدم که یک  ماه رمضون سحری و افطارشون نان و چایی بود

خانواده هایی که با۳تا بچه توی یه اتاق ۲۰ متری زندگی میکنن و ۱۰۰ هزارتومان برایشان گنج است

من نمی خوام تجزیه تحلیل کنین که چرا این جوری شده وباید چه جوری باشه

امااین کاری بود که کسی قبلا انجام نداده بود

اگه کسی آدرس یا شماره حساب این جور آمارو خواست کامنت بذاره

من سالهاست که شعر می گم و  افتخارم اینه که همیشه واسه دل خودم گفتم و خواهم گفت

کاش همه مون خودمون به جای خودمون فکر کنیم

خودمون تصمیم بگیریم

وخودمون باشیم

و ...

                     

           

 شعر

درک یک عشق پس از تنهایی

فهم آغوش تو بعد از  مردن

زندگی را به عقب برگردان

به زمان های بدون تو و من

 

زندگی را به عقب... پیش از درد

پیش از عاشق شدن ما در غار

پیش از  آوار شدن  با گریه

روی بی طاقتی هر دیوار

 

عهد پارینه تر از سنگ شدن

عصر پاییز تر از باران ها

موسم گم شدن ادواری

توی  دیوانگی  انسان ها

 

زندگی نسخه ای از بایدهاست

ما به تکرار شدن محکومیم

ما به  بیمار شدن معتادیم

ما فرآیند دمی مسمومیم

 

زندگی فهم تبرهای بزرگ

زندگی مهلت خونخواهی بود

هیچ کس جرات پرواز نداشت

زندگی مرگ دو تا ماهی بود